.
با عبور از ریشههای نسبتا انتزاعی ضرورت مشارکت در انتخابات، میتوان پاسخ به پرسش چرا باید رای دهیم را در بطن و متن زندگی مردم جستجو کرد؛ در شرایط اقتصادی و دشواریهای معیشتی آنها. تاثیر تصمیمهای سیاسی و نگرش تصمیم گیران سیاسی بر تمام جنبههای زندگی افراد به ویژه اقتصاد غیرقابلانکار است. اگر نامزدی انتخابات ریاست جمهوری، وعدههایی خارج از توان و حتی منطق اقتصاد اعلام کند؛ تنها با حضور در پای صندوق رای میتوان به این وعدههای خارج از قاعده نه گفت.
اگر نامزد ریاست جمهوری آینده از افزایش ۲۰ برابری یارانهها سخن بگوید یا از کاهش ۱۰۰ درصدی تعرفههای واردات و صادرات حرف بزند، اگر وعده آزادسازی قیمتها یا حذف یارانه ها را دهد، اگر در مسیر کنترل تورم به سمت استقراض خارجی رود، اگر تعریف علمی از بیکاری و شغل را تغییر دهد، اگر در پی شعارهایی پوپولیستی علم اقتصاد را زیر سوال برد، تمام اگرهای اشاره شده در صورت پیروزی نامزدی که مدعی آنهاست به صورت مستقیم و محسوس بر زندگی مردم عادی تاثیرات عمیق خواهد گذاشت و این تاثیرات هم حاضران در انتخابات و هم ناظران آن را درگیر خواهد کرد.
میتوان از تاثیر عدم حضور در پای صندوق های رای و انتخاب حداقلی فردی ناآشنا به اصول کشورداری مثالهایی در داخل و خارج از ایران آورد و بر همین اساس میتوان انضمامیترین پاسخ به پرسش چرا باید رای دهیم را اینگونه نوشت که در صورت عدم حضور در پای صندوقهای رای، سیاست روی کار آمده میتواند اقتصاد و معیشت را بسیار بیشتر از آن چیزی که امروز تجربه میکنیم؛ تغییر داده و حتی نابود کند، به همان میزان هم حضور در پای صندوق رای و گزینش کاندیدایی که حداقلی از اصول علمی و منطقی را در سیاستهای خود اجرایی می کند؛ می تواند نویدبخش بهبود در شرایط باشد.